بدهی های اجباری در کسب وکار بسیار شبیه به بدهکاری اجباری با منابع مالی شخصی است.
بسیاری از ما به شدت فاقد وضوح بودیم
بعضی از تجربیات و رفتارهایی که منجر به مشکلات اجباری شدند، عبارت بودند از:
۱ _ما نمی دانستیم چه زمانی صورتحساب ها یا مالیات تعیین میشو. آیا ما به یاد داریم که چه چیزی را پرداخت کرده یا چه چیزی را بدهکاریم؟
۲ _ما دارایی های شخصی مان را با امور مالی کسب وکار خود اشتباه می گیریم و از یک مجموعه مالی برای پوشش دادن دیگری استفاده می کنیم.
۳ _اغلب ما هزینه های دقیق سربار، مخارج عملیاتی یا حاشیه سودمان را نمی دانیم.
۴ _ما طرح کسب و کار (بیزینس پلن یا نقشه کسب و کارمان) را نداریم.
۵ _ما به جای نوشتن توافقها و قراردادها، از قراردادهای کلامی استفاده می کردیم که عمدتا به اختلافات منجر میشد.
۶ _ما زمان زیادی را ازدست داده و وقت کافی برای تولید درآمد نداشتیم.
۷ _بسیاری از ما از به هم ریختگی غرق شدیم.
۸ _به خاطر کسب وکارمان در وضعیت خود محرومی زندگی کردیم.
۹ _ما حقوق و دستمزد خود را پرداخت نکردیم.
۱۰ _ما از رفتن به تعطیلات خودداری کردیم، مزایای شخصی که به ما داده می شد یا روزهای بیماری را استفاده نمی کردیم.
۱۱ _ما کالاها و خدمات مان را کم ارزش و زیر قیمت ارائه می دادیم.
۱۲ _ما اجازه دادیم حرفه ای هایی که برای ما کار میکنند،مانند مشاوران، حسابداران و وکیل ها،کسب و کار ما را اداره کنند.
در زمان لغزش ما جلسات BDA و یا DA را از دست دادیم و تماس با حامیان،راهنما ،گروه کاهش فشار و دوستان بهبودی را از دست دادیم.
زمانی که بیشترین نیاز را داشتیم تمایلی نداشتیم و یا نمی توانستیم از آنها کمک بگیریم.